ربا در طول تاریخ
بهره و ربا مسئله تازهای نیست. هزاران سال است که مردم در تنگناهای اقتصادی حتی در عصر مبادلات پایاپای با آن سر و کار دارند. ...
* بهره و ربا مسئله تازهای نیست. هزاران سال است که مردم در تنگناهای اقتصادی حتی در عصر مبادلات پایاپای با آن سر و کار دارند. مردم و دولت سومر حدود چهار هزار سال پیش از میلاد، طلا و نقره میدادند و بین 15 تا 33 درصد بهره میگرفتند.[i] توانگران نسل به نسل به دادن وام طلا و نقره عادت داشتند و حتی کاهنان نیز به مردم قرض ربوی میدادند.[ii]
* در سرزمین بابل، شخصیت حمورابی (2123-2081 ق.م) ظهور میکند. او در قانوننامه معروف 285 مادهای، مقررات مربوط به اموال منقول و غیرمنقول، تجارت، صنعت، خانواده، آزادیها، مجازاتها و ممنوعیت شکنجه و ... را بیان میدارد ولی در عین حال بر اساس اسناد موجود، از مشکلات و نارسایی اقتصادی مردم به خاطر بهره 20 درصدی در مقابل وام پولی و بهره 33 درصدی در برابر وام کالایی شکایاتی ثبت شده است. این قانوننامه علیرغم محاسن زیاد نمیتوانست راهگشای مشکل ربا باشد. این متن، سال 1902در کاوش باستان شناسی منطقه شوش به دست آمد.[iii]
* حدود1300 سال قبل از میلاد، در فرامین دهگانه حضرت موسی(ع)، به بهره و حرمت آن توجه شده است. در متن تورات انگلیسی در این باره میخوانیم.[iv]
When you lend money or any thing else to a fellow Israelite do not charge him interest.
* طبق اندیشه زرتشت نیز رشوه و ربا محکوم بود. پارسیان با ایمان، رباخواری نمیکردند و مجازات رشوه تا حد مرگ بود. تاریخ حیات زرتشت بین 600 تا 1000 سال قبل از میلاد مسیح(ع) گزارش شده است.[v]
* در تمدنهای مشرق زمین چین و حکومت ایرانی هخامنشیان صدها سال قبل از میلاد مسیح(ع) و حتی پیش از تمدن روم و یونان به مساله بهره و ربا، تدبیر اقتصادی، انضباط مدیریتی، نظام پولی و نقش دولت؛ توجه داشتند و برخی از این موارد در کتابهای عهد عتیق مطرح شده است.[vi] در خاور دور، بیش از هزار سال قبل از میلاد وقتی قدرت به دست «وانگ ان شی» افتاد، اعلام کرد حکومت باید خود را مسئول رفاه کشور بداند و با دخالت در امور بازرگانی، صنعت و کشاورزی باعث بهبود وضع طبقات مستضعف و زحمتکش باشد، بهطوری که دیگر زیر پای ثروتمندان با خاک یکسان نشوند ... ظاهرا از جمله کارهای او کمکردن هزینههای جاری حکومت و استفاده از سرمایههای عمومی به عنوان وام با نرخ نازل برای یاری دهقانان بوده است.[vii]
* از سالهای (700 ق.م) گزارش رسیده است که بانکداری در شهرهای یونان مثل آتن معمول بوده و عدهای بهره میگرفتند.[viii] اما (حدود سال 600 ق.م) یونانیها، سولون را به رهبری بر میگزیند. او وام دادن به صورت قرضالحسنه به فقرا را شروع کرد و بهره 12 تا 30 درصدی را برای تولید و ... به اجرا گذاشت.
* افلاطون (427- 347ق.م) گرفتن ربا را باعث بیثباتی و نابودی صلح و عدالت در جامعه میداند. البته او بهره پرداختی به شکل اختیاری و بدون پیش شرط را ربا نمیداند.
* ارسطو (384-322 ق.م) پول را پدیدهای عقیم و گرفتن بهره در مقابل قرض را ممنوع و خلاف قانون طبیعت میداند. ارسطو حرمت بهره و غیر مشروع بودن آن را در قالب نظریه پولی توضیح میدهد و به ابزارهای کارساز تولید توجه دارد و پول را تنها وسیله مبادله و ذخیره ارزش قلمداد میکند.[ix]
* در روم باستان نیز مردم گرفتار ربا بودند، گاهی به شدت در تنگنا بودند و میپذیرفتند اگر قرض به موقع و با بهره پرداخت نشود به بردگی ثروتمندان درآیند، به این ترتیب بسیاری از مقروضان برده میشدند.[x] در روم نرخهای بهره متفاوتی رایج بود و برخی دورهها تا نرخ 8% را ربا نمیدانستند. مردم که از جنایات پادشاهان رومی به ستوه آمده بودند «الکساندر سوروس» را در سال 222 میلادی جانشین پادشاهان لذتپرست کردند. الکساندر به فقرا وام بدون بهره میداد و برای فعالیتهای ضروری اقتصادی وام را به بهره 4% پرداخت میکرد. او با کاهش هزینه جاری درباریان و کاهش هزینههای عمرانی کاخ سازی، موفق به چنین اقداماتی شد. [xi]
* کلیسای مسیحیت نیز تا قرن سوم میلادی گرفتن بهره را ممنوع میدانست ولی در نیمه قرن سوم، کلیسا به صورت ثروتمندترین سازمان مذهبی امپراطوری روم درآمده بود و دیگر از حملات کلیسا علیه زراندوزان خبری نبود. اخذ بهره به هر میزانی جایز شمرده میشد و حتی بسیاری از روحانیون گرفتار رباخواری شدند و مورد نکوهش روحانیون باتقوا قرار میگرفتند.[xii] خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «ای اهل ایمان بسیاری از علما و راهبان یهود و نصارا اموال مردم را به باطل میخوردند و خلق را از راه خداوند منع میکنند و کسانی را که طلا و نقره ذخیره میکنند و در راه خدا انفاق نمیکنند به عذاب دردناک بشارت بده.»[xiii]
* سرانجام در اثر اموال حرام و مجموعهای از شرایط به هم پیوسته[xiv]، حدود سال 476 میلادی امپراطوری روم غربی سقوط کرد.
* در عربستان پیش از ظهور اسلام معاملات ربوی رواج داشت و بسیاری از مواقع فرزندان و زنان آنها به گروگان گرفته میشدند و در صورت ناتوانی وامگیرنده از پرداخت دین، گروگانها به مالکیت وامدهنده در میآمدند.[xv]
* به مرور زمان، درباره نرخ بهره[xvi] و ربا[xvii] تعاریف و نظرات زیادی مطرح شده و به چند نمونه میپردازیم: [xviii]
1) نظریهی ترجیح زمانی؛ افراد همواره مصرف فعلی را به مصرف آتی ترجیح میدهند. بنابراین کسی که استفادهی امروز خود را به دیگری واگذار کند استحقاق پاداشی را دارد که در مورد پول، به آن بهره اطلاق میشود. بهره درآمدی است که فرد در عوض به تعویق انداختن استفاده از منابع خود دریافت میدارد.
2) نظریهی هزینهی فرصت؛ از آنجا که در اقتصاد مسألهی کمیابی به عنوان یک واقعیت در نظر گرفته میشود، این کمیابی خود به خود هزینهی فرصت ایجاد میکند و بهره هزینهای است که افراد با پرداخت آن فرصت و امکان استفاده از منابع دیگران را پیدا میکنند.
3) نظریهی قیمت؛ براساس این نظریه؛ پول نیز کالایی مانند دیگر کالاهای اقتصادی است و برای خود در بازار قیمتی دارد و این قیمت همان بهرهای است که وامگیرنده به دارندهی پول پرداخت میکند تا امکان استفاده از آن را به دست آورد.
۴) نظریهی کارایی نهایی سرمایه؛ در این نظریه پول به عنوان سرمایه در نظر گرفته میشود و با توجه به اینکه سرمایه یکی از عوامل اصلی تولید است. وامگیرنده میتواند با استفاده از سرمایه دیگران به کار و تولید پرداخته و سود کسب نماید، در واقع بهره، سهمی از سود است که به عامل سرمایه پرداخت میشود.
۵) تعاریف بالا بیشتر در اقتصاد خرد مطرح است. نرخ بهره یک مفهوم کلی و کلان نیز دارد که تحت تأثیر سیاستهای کلان اقتصاد تعیین میگردد و میتوان گفت: مثل بسیاری از متغیرهای اقتصاد کلان از قبیل کسری بودجه، نرخ ارز و مخارج دولت باید به صورت کلان تجزیه و تحلیل شود.[xix]
سه دیدگاه اول تاریخ معاصر همان ربای حرام است. دیدگاه چهارم و پنجم اگر از کارایی واقعی سرمایه در معاملات حلال اقتصاد خرد به وجود بیاید اشکالی ندارد.
در اینجا لازم به ذکر است که یافتهها و نتایج تجربی تا قرن بیستم گاهی به منزله وحی (قانون جهان شمول) فرض میشد و به تضاد ربا با ادیان الهی توجه چندانی نبود، اما به لطف الهی و کوشش تجربی بیشتر، جنبههای تازهای از ماهیت متغیرهای اقتصادی آشکار شد و بسیاری از مقالات جایزه نوبل درباره بهره و ربا، توسعه، داناییگرایی و نهادگرایی در پیوند اقتصاد، مدیریت و جامعهشناسی، خواسته یا ناخواسته به جهتی حرکت میکنند که اسلام عزیز هزار و چهارصد سال پیش تأکید فرموده است. امروز از تحلیلهای اقتصادی، این واقعیت تاریخی به دست میآید که تسلط بسیاری از رباخواران ستمگر و گرفتاری بیشتر مستضعفان، به خاطر نادانی بشر و بیاعتقادی به فرامین الهی بوده و سرمایهداران از دیر باز، مردم ضعیف و ناآگاه را از طریق رباخواری استثمار کرده و هستی آنها را میبلعیدند. متاسفانه این فرایند ادامه دارد. ربا با مسائل اقتصادی و اجتماعی مردمان گره خورده و ریشههای به هم پیوسته اقتصادی و فرهنگی در آن نقش دارند.
«آیا مردم به سیاحت و بررسی نمیپردازند تا ملاحظه کنند که اقوام و ملتهایی پیش از آنها وجود داشتهاند ولی به واسطه رفتار ظالمانه نابود شدند. خداوند هرگز به آنها ستم نکرد، آنها به خودشان ستم میکردند.» [xx]
نتیجه گیری:
توجه به سابقه6000 سالهِ مسئله مزمن ربا در حل آن موثر است. مطالعه تاریخ، نوعی همبستگی و رابطه معنادار را بین عملکرد اندیشمندان، حاکمان و مردم در بازار ربوی نشان میدهد. در واقع نهادها و ساختارهای جامعه پیوستگی دارند و نمیتوان صرفا به ارایه دستورالعمل برای یک سری از بنگاههای اقتصادی (بانک تجاری) اکتفا کرد. باید حوزه وظایف و راهکارهای بخشهای جامعه تفکیک شود و با درک روشنتر از زندگی مردم، از سرمایههای بیپایان قرآن و اهل بیت(ع) کمک بگیریم. به امید آنکه در پرتو عمل به دین مبارک، به حداکثر مطلوبیت و سعادتمندی نایل شویم.
-[i] تاریخ تحولات اقتصادی، ص50 به نقل از Child V,1928,the most ancient east, new York
[ii] -تاریخ تمدن، ج1، ص۱۸۸ و 344
[iii] -تاریخ تحولات اقتصادی، ص51
[iv]- Good new bibles, united states ,1976,p:194
[v] -آقای حسین توفیقی در کتاب تاریخ ادیان بزرگ، نظریه تاریخ حیات زرتشت را در ۶۶۰ ق.م صحیح تر می داند.
[vi] - تاریخ تحولات اقتصادی، ص67
[vii] - تاریخ تمدن، ج3 ، ص922
[viii] - تاریخ تمدن، ج2 ، ص41
[ix] - همان، صص92-97 به نقل از ارسطا طامیس، کتاب اخلاق نیکوماخس، ترجمه دکتر ابوالقاسم پور حسینی
[x] - همان، ص103 به نقل از لوکاس: تاریخ تمدن، ص 241
[xi] -همان، ص107
[xii]- Duchesne mon,1935, early history of christen church , London, p29
[xiii]- سوره توبه آیه 34: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنَّ کَثیراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ وَ الَّذینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا یُنْفِقُونَها فی سَبیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلیمٍ»
[xiv] -تاریخ تمدن، ج۲، ص۴۱/ روح القوانین، ص۶۱۹
[xv]- موضوع شناسی ربا، ص59/ تبیین مفهوم و موضوع ربا از دیدگاه فقهی، ص4
[xvi] -Interest
[xvii] -Riba
[xix] - در مدلهای IS-LM در اقتصاد متعارف، IS ترکیبات نشاندهنده تعادل در بازار کالاها و خدمات و LM ترکیبات نشان دهندهی تعادل در بازار پول است و هر دو بازار از عرضه و تقاضا تشکیل میشود. با توجه به عرضه و تقاضای پول، اگر برای آن قائل به بازار باشیم، نرخ بهره به عنوان یک متغیر کلان تعیین شده در این بازار آثار سیاستهای پولی را از طریق مکانیسم انتقال(Transmission Mehanism) به بازار کالاها و خدمات منتقل نموده و در تعادل این بازارها نقش زیادی ایفا میکند. از این زاویه، نرخ بهره دیگر یک متغیر خرد نیست، بلکه به عنوان یک متغیر کلان مطرح است.
[xx] -سوره روم، آیات9-10-43-60